دغدغه ی ابلیس و نماز جماعت
روزی روزگاری بود . . .مردی بود که مدام برای قرائت نماز جماعت به مسجد میرفت .
شبی فراهم شد و لباس تروتمیز پوشید و راهی مسجد شد .
از قضا آن شب باران تندی شروع به باریدن کرده بود .
و چون زمین تر بود مرد در بین راه افتاد و تمام جامه هایش کثیف و گلی شد .
پس به منزل برگشت و جامه هایش را عوض کرد و مجدد به راه افتاد .
ولی چند گام بیشتر بر نداشته بود که پایش سر خورد و مجدد افتاد و باز راهی منزلش شد و لباس هایش را عوض کرد و به راه افتاد .
این بار مردی را روءیت کرد که فانوسی به دست گرفته بود و خواهان آن بود که مرد را تا مسجد همراهی نماید .
آن دو با هم به راه افتادند و چون به در مسجد رسیدند مرد به آن شخص فانوس به دست تعارف کرد که اول وی وارد مسجد شود اما آن فرد امتناع می کرد و وارد نمیشد .
مرد از وی پرسید که دلیل این همه اجتناب او از مسجد چیست؟
آن فرد در پاسخ اظهار کرد : دلیل آن است که من شیطانم .
مرد مقداری ترسید و اظهارکرد : اگر تو شیطانی , پس چرا مرا تا در مسجد ملازمت کردی؟
ابلیس گفت : بار اولین که به مسجد می آمدی من سبب ساز شدم که زمین بخوری .
و چون تو دوباره تصمیم گرفتی که به مسجد بروی , خداوند تمام گناهانت را آمرزید و من نیز مجدد کاری کردم که به زمین بخوری ولی چون قصد کردی که باز به مسجد بروی , آفریدگار گناهان پدر و مادرت را هم آمرزید و من ترسیدم که در صورتیکه باز سبب شوم که تو به زمین بخوری و تودوباره به مسجد بروی , آفریدگار گناهان فامیل و خاندانت را نیز بیامرزد .
این بود که گفتم تورا تا در مسجد ملازمت کنم تا به سلامت به مسجد برسی .
****داستان های خواندنی****
نماز صبح معاویه و ابلیس
معاویه همه روزه از برای نماز جماعت صبح بیدار می شد . هیچ روزی نماز جماعت صبح وی فوت نشده است!
تا اینکه روزی ابلیس را در خواب دید و به وی از سعادت خود تذکر داد که از جمله آن است که هنوز نماز صبح من به جماعت فوت نشده است .
ابلیس اظهار کرد : من از تو مراقبت میکنم و نمیگذارم در خواب بمانی . معاویه گفت : تو می بایست مردم را از خوشبختی باز داری نه آنکه موجبات خوشبختی آنها را فراهم نمایی و آنهارا برای نماز صبح بیدار کنی .
راهکاری که درآمدتان را زیرو رو می کند!!
دنبال چه خدماتی تو کدوم محدوده هستی؟
ابلیس اعلام کرد : من حساب کرده ام در هر مرتبه ای که تو بر مردمان امامت نمایی هزاران نماز مردم را باطل می نمایی و آنان را جهنمی میکنی . پس چطور راضی شوم که بگذارم چنین وسیله عصیانی بر چیده شود و تو در خواب بمانی که مردمان فرادا نماز بخوانند و بعضا از نمازهای آن ها صحیح واقع شود و به اجر کامل نماز صبح نایل گردند!