کاربرد ضرب المثل :
ضرب المثل به هزار و یک دلیل به افرادی گفته میگردد که از فاجعه کار مطلع نیستند ولی اصرار به گفتن آن دارند .
داستان ضرب المثل به هزار و یک دلیل :
در زمان قدیم ساعت و رادیو و تلویزیون نبود که مردم هر وقت دلشان خواست بفهمند ساعت یکسری است . ماه رمضان که میشد , نبودن ساعت و رادیو و تلویزیون بیشتر معلوم میشد . به همین دلیل , ماه رمضان که میشد , توپ در می کردند . یعنی وقتی که اذان می رسید , صدای توپ بلند میشد .
معمولاً روی یکی از تپه های دور و بر هر شهر یک توپ جنگی می گذاشتند و دو سه تا سرباز را مامور می کردند که وقت افطار و سحر , گلوله ای توی توپ بگذارند و شلیک نمایند . گلوله ها فقط باروت داشتند و به جایی و کسی آسیب نمی رساندند . ولی صدای انفجار آن ها آن قدر بلند بود که مردمان می توانستند صدای توپ سحر و توپ افطار را بشنوند .
معروف است که در زمان ناصرالدین شاه قاجار شبی از شبهای ماه رمضان توپچی از شلیک توپ سحر دوری کرد . مردمان پای سفره های سحر نشسته بودند و سحری می خوردند همگی در انتظار بودند توپ سحر شلیک شود تا دست از خوردن و آشامیدن بکشند . اما انگار آن شب کسی نبود که توپ سحر را در نماید .
مردم همان طور که درگیر خوردن سحر بودند , یک باره متوجه شدند تاریکی هوا از بین رفت و صبح روشن فرا رسید .
راه ورسم حفظ وتداوم علاقه درزندگی مشترک
تور کیش را گران نخرید!!
سر و صدای مردمان بلند شد :
– این چه وضعی است؟ چرا توپ در نکرده اند؟
جمعیت متعددی جلو فرمانداری جمع شده بودند .
امیر توپخانه توپچی خطاکار را در برابر مردمان احضار کرد و با خشم از وی پرسید : چرا توپ در نکردی؟
توپچی با خونسردی جواب اعطا کرد : قربان به هزار و یک دلیل! اول اینکه باروت نداشتیم .
امیر توپخانه فوری حرفش را انقطاع کرد و گفت : همین یک دلیل کافی است و هزارتای دیگر برای خودت باشد .